نام و مسئولیت
|
منتقد یا مدافع
|
شرح اظهارنظر
|
یوسف اباذری ـ استاد دانشگاه تهران
|
منتقد پدیده پاشایی
|
-این آقایی که اینجا عکساش را زدهاند، یک خواننده پاپ است. پاپ در سیر موسیقی یعنی مبتذلترین نوع موسیقی و این آقا یکی از مبتذلترین افرادی بود که این موسیقی پاپ را میخواند. ...ما پاپی داریم که پیچیده است. این سادهترین، مسخرهترین، احمقانهترین نوع موسیقی است، صدای فالش، موسیقی مسخره، شعر مسخرهتر!
-دلیل اصلی شکل گیری پدیده پاشایی سیاست زدایی است که نمود آن میدان دادن به افراد غیرنخبه چون ورزشکاران، بازیگران و خوانندگان در امور سیاسی است. در سال های اخیر هم حاکمیت و هم مردم دچار ترسی متقابل از یکدیگر شده اند. ازاین رو هم مردم و هم حاکمیت به سمت سیاست زدایی حرکت می کنند و دراین فضا شخصی چون پاشایی به یک اسطوره در نماد تمرکز بر امور غیرسیاسی تبدیل می شود سرانجام این موسیقی، فاشیسم است و مردمی که این خواننده را می پسندند نیز ابله هستند!
|
حمیدرضا جلایی پور ـ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
|
مدافع پدیده پاشایی
|
-تغییرات اجتماعی فراگیر جامعه ناشی از گسترش آموزش و رسانههای عمومی، ستاره بودن پاشایی در موسیقی پاپ و پرطرفدار بودن این موسیقی، حضور در برنامههای صدا و سیما و همسانی ویژگیهای شخصیتی خواننده پاپ با شرکتکنندگان در مراسم وی، چهار عامل و محرک برای حضور مردم در مراسم تشییع جنازه پاشایی بود.
-از منظر جامعه شناسی پدیده ای در این ابعاد تصادفی شکل نمی گیرد، شاید دست اندرکاران تصور کنند دیگر جوانانی که پوشش و رفتارشان مطلوب صدا و سیما نیست کمتر دراین مراسم می آیند ولی اتفاقا هم آنها آمدند و هم زنان چادری و هم با حجاب اسلامی!
-پاشایی دو ماه پیش از فوتش توانست چندین شب سالن چند هزار نفره برج میلاد را برای کنسرتهایش پر از جمعیت کند و در سایت پرمخاطب رادیو جوان که ربطی به صدا و سینما ندارد هم مدتهاست پرلایکترین خواننده ایرانی است. اینها نشان می دهد که با هر معیاری پاشایی خواننده و آهنگساز عامه پسند و پرمخاطب و محبوبی بوده و تعداد زیادی از ایرانیان و فارسیزبانان با ترانه هایش خاطره و ارتباط عاطفی نزدیک دارند.
-صحبتهای اباذری به صحرای کربلا زدن است بیشتر به جوسازی روشنفکری شبیه است تا تحلیل! این درست است که جامعه شناسی انتقادی جامعه شناسی اثباتی نیست و آشکارا با جهت گیری ارزشی همراه است ولی به معنای این نیست که زیرعنوان جامعه شناسی انتقادی می توان هر حرف غیرمستندی را زد!
|
سعید معیدفر ـ جامعهشناس و استاد بازنشسته
|
مدافع پدیده پاشایی
|
-بحث شکاف نسلی در کشور ما چند سال است که مطرح شده است اما شاید کسی باور نداشت که چنین پدیده ای اتفاق بیافتد. ما نسلی داریم که برآمده از انقلاب است و این نسل همچنان صدای بسیار بلندی دارد.
|
هادی خانیکی ـ استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
|
مدافع پدیده پاشایی
|
-مرگ پاشایی یک فراواقعیت است که مدت ها در ذهن بسیاری از کارشناسان خواهد ماند زیرا شکل گیری این پدیده موجب شد بسیاری از کارشناسان اجتماعی و مسولان جامعه غافلگیر شوند.
|
محمدامین قانعی راد ـ رئیس انجمن جامعه شناسی مردم ایران
|
مدافع پدیده پاشایی
|
-مردم ایران از لحاظ فرهنگی مردمانی عاطفی هستند که معمولا در سوگ افراد بزرگ همیشه نهایت احترام را به فرد دارند و مصداق این سخن من حضور گسترده مردم در تشییع جنازه «آیتالله بروجردی» مرجع تقلید برجسته، «غلامرضا تختی» قهرمان کشتی جهان و المپیک سالهای قبل از انقلاب است.
|
ناصرفکوهی ـ استاد مردم شناسی دانشگاه تهران
|
مدافع پدیده پاشایی
|
-امروز بسیاری از موسیقیدانان، منتقدان هنری و حتی بسیاری از افراد عادی جامعه ما، موسیقی پاپ را سطحی، سبک، بیارزش و حتی غیر اخلاقی میدانند. این افراد ممکن است تصورشان آن باشد که همه مردم باید به موسیقی کلاسیک غربی یا ایرانی گوش بسپارند و کتابهای عمیق فلسفی و سیاسی و اقتصادی مطالعه کنند؛ اما هیچ جامعهای در جهان به این صورت اداره نمیشود و مردم سلایق خود را دارند.
|
ناصر پاشایی، عموی مرتضی پاشایی به نمایندگی از خانواده ایشان
|
مدافع پدیده پاشایی، منتقد جریان روشنفکری
|
-مبتذل دانستن و زیر سوال بردن یک سبک موسیقی و هنر و یا تایید و تکریم آن مستلزم داشتن تخصص و دانش در خصوص موضوع است. آیا بهتر نیست که نقد سطح هنری و اصالت و یا ابتذال موسیقی را به اهلش واگذاریم . حدس و گمان آقای اباذری از اینجا ناشی می شود که تصور می کنند حاکمیت می خواهد تا با بزرگ جلوه دادن بعضی از هنرمندان و ورزشکاران از جامعه سیاست زدایی کند. اولا باید عرض کنم که بنده در مقامی نیستم که بخواهم از سوی دولتمردان به ایشان پاسخ دهم، و این به عهده خود متولیان امور است اما از مرتضی دفاع می کنم و میگویم که وی در طول حیات کوتاه خود به هیچ وجه وارد سیاست نشد و ابزار دست هیچکس و هیچ گروهی قرار نگرفت.
|
سید بیوک محمدی استاد جامعه شناسی
|
موافق جریان روشنفکری و منتقد پدیده پاشایی
|
-این پدیده هیچ پیچیدگی ندارد و کنش طبیعی و شناختهشده جامعه و برای جامعهشناسان آشناست.
-«پدیده پاشایی» جزو گروه رفتاری «هیستریک» است در این گونه رفتارهای جمعی افراد احساس ناآرامی می کنند و این احساس آنها مثل این است که دراین لحظه نیاز دارند با هم باشند تا آرامش یابند.بنابراین معمولا این رفتارها بی هدف و بی برنامه است و در اصل معنای آنها سیاسی نیست اما مردم و حکومت از آنها تعبیر سیاسی دارند بنابراین پتانسیل سیاسی شدن پیدا میکند.
|
حجتالاسلام بهمن اکبری ـ پژوهشگر و استاد دانشگاه
|
موافق پاشایی و منتقد جریان روشنفکری
|
-متولدین دهه ٦٠ که به نوعی جامعه نتوانسته به نیازهای آنها پاسخ درستی بدهد در جریان درگذشت پاشایی نشان دادند که در صحنه اجتماع و فرهنگ و در جامعه حاضر هستند و آنچه در تصاویر و گزارشها هم دیده میشود این است که بیشتر جوانانی که آمده بودند میانگین سنی آنها عمدتا مربوط به دهه ٦٠ است مهمترین نماد این پدیده اجتماعی تجمع و وحدت بود. همگرایی و همبستگی و نگاه متحد داشتن و به عبارتی یک درد مشترک داشتند. نماد دیگر شورانگیزی است دراین پدیده جوانی و شورانگیزی باهم گره خورده است و نوعی شیدایی دیده می شود که در برخی موارد در قالب دعا هم بروز میکند.
-برخی جوانان به این علت که جایگاه فرهنگی و اجتماعی آنها مشخص نشده است در این تجمع حضور یافتند تا پذیرفته شوند. این تجمع فرصتی برای اظهارِ خودِ جوانان بود. آنها اعلام میکردند ما را ببینید. شاید هم بتوان این حضور گسترده را نوعی اعتراض به نسل قبل و قشر نخبگان و رد مرجعیت آنان دانست که دردی مشترک بین جوانان است اما درمانی برای آن پیشبینی نشده است.
-افرادی که تجربه حضور در تجمعهای بزرگ را دارند همه میدانند که در این تجمعها حوادثی هم ناخواسته به وقوع میپیوندند افرادی زیر دست و پا له میشوند، آسیب میبینند و مشکلاتی از این دست اما در این گردهمایی بزرگ یک مدارای عمومی و احساس رفاقت و دوستی عمیق بین افراد شکل گرفت.
|
محمدجواد ادبی ـپژوهشگر
|
مدافع پدیده پاشایی و منتقد جریان روشنفکری
|
-در شعرهای مرتضی پاشایی نوعی الهیاتپویشی وجود داشت. در این الهیات یعنی خدا کنار ماست و اگر ما رنج میکشیم او هم رنج میکشد. پاشایی در برخی اشعارش با خدا راز و نیاز میکند، پس دایره او دایره ایمان و ابزارش موسیقی است. ممکن است اشعار او از نظر فلسفی و ادبیاتی خیلی عمیق نباشد، اما چون حرف دل را میزند به دل مخاطب مینشیند. الهیاتپویشی نکته بسیار مهمی است و نه امر مذموم بلکه یک فرصت ممدوح است. فرصتی است که ما بازتاب هویت خودمان را در آینههای متکثر دوران مدرن میبینیم و اگر اینگونه نباشد تکگرایی و تکصدایی نمیتواند جوانان را قانع کند.
-موسیقی مدرن هم چون موسیقی گذشته چه با ابزار مدرن نواخته شود چه ساختار مدرن داشته باشد عنصر حقیقت را دارد. همه اینها با هم منجر به شکلگیری شخصیتی میشود به نام مرتضی پاشایی که با موسیقی و صدای حزینش و نیایش که اسم یکی از کارهایش است. اگر موسیقی و فهم او از عالم موسیقی و کلام را هرمنوتیک توصیف و بررسی کنیم، میبینیم که او نیاز نسل جوان را درست تشخیص داده است.
|
سید جواد میری ـ استاد جامعه شناسی و عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
|
منتقد جریان روشنفکری ومدافع پدیده پاشایی
|
-کنش اجتماعی به درگذشت پاشایی یک پدیده اجتماعی است که در سایر کشورهای جهان هم سابقه دارد. نبود محیط های خاص برای تخلیه روانی افراد در ایران موجب این پدیده شده است، تجربه مرگ پرنسس دایانا در انگلستان هم اینگونه بود بنابراین این موضوع فقط مختص ایران نیست.
-ما در جامعهای زندگی میکنیم که فیسبوکش ممنوع است اما فیلترشکن در آن مجاز است. در مورد موسیقی پاپ هم بالاخره معلوم نیست این موسیقی مجاز است یا نه، اینها همه نشانههایی از یک جامعه خاکستری است، ما در جامعه مرزهای خاکستری داریم و افرادی در این مرزهای خاکستری ساکن هستند. بخشی از آنچه ما در پدیده پاشایی دیدیم از دل همین جامعه خاکستری بیرون میآید. تنها شفافیت است که میتواند پایانی بر این جامعه خاکستری باشد.
|
محمد قوچانی ـ سردبیر روزنامه مردم امروز
|
مدافع پدیده پاشایی
منتقد اباذری
|
-مردم یا بخشی از مردم، با وجود سخنان تکان دهنده یوسف اباذری در دانشــگاه تهران، حضوری پررنگ بر سر مزار این خواننده جوان پاپ در بهشت زهرا داشتند. مردم یا بخشی از مردم، به پند روشنفکران خویش گوش نسپردند، اما حاکمیت، یا بخشی از حاکمیت به حرفهای اباذری خوب توجه کرد و با داربست کشیدن به دور مزار، این بار سعی کرد جمعیت را مهار کند و مانع از تبدیل یک حرکت اجتماعی به حرکتی سیاسی شود.
-چرا مردم ایران به حرفهای روشنفکران گوش نمیکنند، اما حکمرانان حرفهای آنان را نه تنها جدی میگیرند بلکه به کار میبندند؟
|
مصطفی مهرآیین ـجامعه شناس
|
موافق جریان روشنفکری ومنتقد پدیده پاشایی
|
-اباذری از معدود جامعهشناسان واقعا جامعهشناس ماست. اما اگر این تحلیلها در حد همین جلسه و حواشی آن باقی بماند، خود اباذری هم تبدیل به یک پاشایی میشود. واقعیت این است که جامعه ما به سرعت پدیدهها را تبدیل به مناسک و گپ میکند و مثل مواد مخدر، ذهنهای ما را چند روزی درگیر این بحثها میکند و با درگیر کردن خودمان با آنها تصور میکنیم جهان را تغییر دادهایم. در حالی که پس از رخدادن خماری پایان جو ناشی از این مباحث، خواهیم دید، در واقعیت چیزی تغییر نکرده و ما منتظر میمانیم برای جو و بحث جدید و درگیری جدید.
-درمورد پاشایی نه مرگش نه موسیقی و نه واکنش ها به مرگش یک دست نبود
|
سید ابوالحسن مختاباد - پژوهشگر موسیقی
|
منتقد پدیده پاشایی و موافق جریان روشنفکری
|
به یاد داشته باشیم که به قول ارسطو هر تغییری در هر جامعهای ابتدا از موسیقی آن جامعه آغاز میشود و قبول کنیم که ذائقه موسیقایی جامعه اگر نگوییم مبتذل، بسیار سبک و نازل شده است. نباید تردید کرد که نهیبهای لهیبصفتانه اباذری که او در آن مجلس بر میکشید، برای مدتی هر چند کوتاه شلاقی را بر پیکر جامعه دانشگاهی فرود آورد که خود را در برابر هنر و فرهنگ سطحی و سبک و عامیانه نبازند و جسارت گفتن دیدگاه های خود را داشته باشند و به نقد امر و هنر سطحی بپردازند و حداقل جایگاه آن را برای عده ای روشن کنند.
|
حسین قاضیان ـ جامعه شناس
|
مدافع پدیده پاشایی
|
-مهمترین عامل محبوبیت پاشایی نقش پررنگ رسانه هاست.رسانههای همگانی در این رویداد نقش مرکزی داشتند، بهویژه پس از پخش صدای این خواننده در برنامه پربیننده «ماه عسل» که به مدت یک ماه هرشب از تلویزیون پخش میشد.
-در یک حرکت جمعی، مضمون درونی کمتر از شکل بیرونی اهمیت دارد، بنابراین ممکن است مضمون درونی از جهات مختلفی تغذیه شود و آدمها با انگیزههای متفاوت در این حرکت جمعی مشارکت کنند، اما نمیشود تنها یک مضمون مرکزی را به این حضور نسبت داد.
-روشنفکران باید سعی کنند بدون در نظر گرفتن گرایشها و پسندهای خودشان جامعه را بشناسند. به عنوان مثال به صرف اینکه یک موسیقی برای آنها خوشایند نیست، معنایش این نیست که دیگران هم گوش نمیدهند.
|
صادق پیوسته -دانشجوی دکتری جامعهشناسی
|
مدافع پدیده پاشایی
|
-حرف من این است که اباذری از موضع مناقشه برانگیز حرف میزند ولی چنان حرف میزند انگار دیگر جای بحثی دراین بحث نیست و همه کسانی که این حرف را زیرسوال میبرند احمق هستند، از قضا اگر چیزی به اسم فاشیسم بخواهد آغاز شود از اینجا شروع می شود، دقیقا از درون حرف استاد از جایی که حکمت شادان زندگی مردم به دست عقل نالان سپرده شود.
-اباذری به درستی متوجه فردگرایی عجیبی که در استقامت پاشایی بوده، نیست.
|
برخی نظرات مردم در شبکههای اجتماعی، سایتها و خبرگزاریهای داخلی
|
مدافعان پدیده پاشایی
|
-صحبتهایی که جامعهشناسان مطرح کردند با عللی که جوانان در فضای مجازی برای تبدیل شدن پاشایی به پدیده مطرح میکنند متفاوت است و شاید علت آن عدم وقوف برخی جامعه شناسان به فضاهای مجازی باشد.
-جوانان در ایران جایگاه خاصی ندارند و به همین دلیل هنر را برای مطرح شدن خود انتخاب میکنند. تعدادی از کسانی که در مراسمی مانند دفن پاشایی حضور مییابند برای دیدار با هنرمندان و عکس گرفتن با آنهاست. چه باید کرد که جوان ما جایگاهی درست برای عرضه کردن خود پیدا کند؟
-بنده مخالف لحن آقای اباذری هستم خیلی از مردم به مراسم خاکسپاری به هر دلیلی نرفتن و هرگز به خاطر سلایقشان به بقیه توهین نکردند و اصلا جزو کسانی نیستند که در فضاهای مجازی به بقیه توهین کنند، عقیده من این است که به مردم ایران نباید توهین کرد و اگر کسی عقیده اش این است که باید توهین کند باید بداند که جواب توهین، توهین است.
ـ روشنفکران و نخبگان همیشه خود را برتر از مردم میدانند در حالی که باید قبول کنند چیزی از جامعه نمیدانند، برای همین است که معمولا در انتخابات هم پیشبینیهای غلط دارند!
ـ آقای اباذری اگر واقعا استاد دانشگاه است باید یاد بگیرد اینگونه بی ادبانه صحبت نکند.
ـ مرگ مرحوم پاشایی ما را غمگین کرد، میخواهم بدانم آیا شما وقتی از مرگ عزیزی غمگین میشوید در مراسم دفنش شرکت نمیکنید؟!
ـ روشنفکری همیشه علیه مردم بوده و هست، این از خصوصیات منورالفکری است.
ـ اباذری جان! ما ابلهیم، تو خوبی!
ـ یک جوری به ما میگویند ابله که یکی نداند فکر میکند خودشان چه گلی به سر مردم زدهاند.
|
برخی نظرات مردم در شبکههای اجتماعی و خبرگزاریها و سایتهای داخلی
|
مخالفان پدیده پاشایی
|
-این لحن تند اباذری برای شرایط اجتماعی کشور لازم بود، سلیقه مردم دچار تغییر و تحولاتی شده که مثبت نیست حرفهای اباذری تند بود اما همیشه حقیقت برای مردم تلخ بوده که اینگونه بعضیها به ایشان تاختند.
-باید قبول کرد تعدادی آدم معترض در ایران وجود دارد که به هر بهانهای حاضر است این اعتراض را نمایش بدهد... و همین است که مراسم تشییع جنازه که اساسا مراسمی مذهبی است و در آن باید دعا خواند و غمگین بود به کارناوالی تبدیل میشود که همه هنجارها و باورهای عمومی و اخلاقی را به هم میریزد. شما کدام مراسم تشییع را در کجای جهان سراغ دارید که در آن سوت و کف بزنند؟ با کنه سخنان آقای دکتر کاملا موافقم ولی با ادبیات و لحن ایشان نه.
-مطمین باشید اگر روزی روزگاری خوانندههای اسم و رسم دار لوس آنجلسی هم بمیرند باید منتظر این جماعت معترض باشیم ... پاشایی زاییده یک خیزش وایبری و سایبری است و نه چیز دیگر.
-این فقط مربوط به موسیقی ما نیست، صدا و سیما و سینماها هم با پخش و اکران فیلمهای دمدستی، سطح سلیقه مردم را کاهش داده و به مرحله نابودی کشانده است.
-با اباذری موافقم. این ابتذال از شوهای تلویزیونی کممایه با اجرا و تهیهکنندگی مجریان چشم رنگی و بها دادن بیش از حد در این برنامهها به کممایه ترین بازیگران و خوانندهها شروع شد و متاسفانه سطح سلیقه مخاطب به گونهای مشمئز کننده پایین آمد.
-پشتیبانی رسانه ملی از مرتضی پاشایی و اجرای زنده او پس از بیماری در استودیو دلیل اصلی مشهورشدن مرتضی پاشایی بود.
|