نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

فضيلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند.ذکاوت گفت بياييد بازی کنيم. مثل قايم باشک!

ديوانگی فرياد زد: آره قبوله من چشم می زارم!

چون کسی نمی خواست دنبال ديوانگی بگردد٬‌ همه قبول کردند.

ديوانگی چشم هايش را بست و شروع به شمردن کرد: يک٬ ... دو٬ ... سه٬ ... !

همه به دنبال جايی بودند که قايم بشوند.

نظافت خودش را به شاخ ماه آويزان کرد.

خيانت خودش را داخل انبوهی از زباله ها مخفی کرد.

اصالت به ميان ابر ها رفت.

هوس به مرکز زمين راه افتاد.

دروغ که می گفت به اعماق کوير خواهد رفت٬ به اعماق دريا رفت.

طمع داخل يک سيب سرخ قرار گرفت.

حسادت هم رفت داخل يک چاه عميق.

آرام آرام همه قايم شده بودند و



:: بازدید از این مطلب : 1307
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی
                                                                     
روزگار بدی برای زن هاست ...
ریشو می بینی، می ترسی ...
لباس روی شلوار می بینی، می ترسی ...
ژیگول میبینی، می ترسی ...
ماشین مدل بالا از کنارت رد می شه تو خیابون، می ترسی ...
ماشین قراضه رد می شه، می ترسی ...
موتوری با اون نگاه کثیفش از کنارتویراژ می ده، می ترسی ...
کنار خیابون یه پیرمرد نشسته تو سایه درخت و با همونعینک ته استکانیش
نگاهت می کنه اگه باد بزنه و مانتوت کمی بره کنار، می ترسی ...
کنار خیابون یه دسته مرد وایستادن و مثل گرگ نیگات می کنن، می ترسی ...
سوار تاکسی و کرایه ایی هم بخوای بشی،حتی اگه جلو هم بخوای بشینی که
راحتتر باشی، می ترسی ...
مانتوی روشن بپوشی بیای تو خیابون از نگاه مرداکه دنبال رد لباس
زیرمانتوت هستن، می ترسی ...
عینک آفتابی می زنی میای توخیابون از نگاههایی که دنبال چشمهای اون زیر
هستن، می ترسی ...


:: بازدید از این مطلب : 1176
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی
 
دختري با ظاهري ساده از خيابان مي­گذشت كه پسري در پياده­رو به او گفت:«چه­طوري سبيلو؟» دختر خونسرد، تبسمي كرد و جواب داد: «وقتي تو ابرو بر مي­داري، مو رنگ مي­كني وگوشواره مي­ندازي، من سبيل مي­ذارم تا جامعه، احساس كمبود مرد نداشته باشه

           



:: بازدید از این مطلب : 1515
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

             

زمان های قديم٬ وقتی هنوز راه بشر به زمين باز نشده بود. فضيلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند.

ذکاوت گفت بياييد بازی کنيم. مثل قايم باشک!

ديوانگی فرياد زد: آره قبوله من چشم می زارم!

چون کسی نمی خواست دنبال ديوانگی بگردد٬‌ همه قبول کردند.

ديوانگی چشم هايش را بست و شروع به شمردن کرد: يک٬ ... دو٬ ... سه٬ ... !

همه به دنبال جايی بودند که قايم بشوند.

نظافت خودش را به شاخ ماه آويزان کرد.

خيانت خودش را داخل انبوهی از زباله ها مخفی کرد.

اصالت به ميان ابر ها رفت.

هوس به مرکز زمين راه افتاد.

دروغ که می گفت به اعماق کوير خواهد رفت٬ به اعماق دريا رفت.

طعم داخل يک سيب سرخ قرار گرفت.

حسادت هم رفت داخل يک چاه عميق.

آرام آرام همه قايم شده بودند و

ديوانگی همچنان می شمرد: هفتادو سه٬ هفتادو چهار٬ ...

اما عشق هنوز معطل بود و نمی دانست به کجا برود.

تعجبی هم ندارد. قايم کردن عشق خيلی سخت است.

ديوانگی داشت به عدد ۱۰۰ نزديک می شد٬ که عشق رفت وسط يک دسته گل رز آرام نشت.

ديوانگی فرياد زد: دارم ميام. دارم ميام ...

همان اول کار تنبلی را ديد. تنبلی اصلا تلاش نکرده بود تا قايم شود.

بعد هم نظافت را يافت. خلاصه نوبت به ديگران رسيد. اما از عشق خبری نبود.

ديوانگی ديگر خسته شده بود که حسادت حسوديش گرفت و آرام در گوش او گفت: عشق در آن سوی گل رز مخفی شده است.

ديوانگی با هيجان زيادی يک شاخه گل از درخت کند و آن را با تمام قدرت داخل گل های رز فرو برد.

صدای ناله ای بلند شد.

عشق از داخل شاخه ها بيرون آمد٬ دست هايش را جلوی صورتش گرفته بود و از بين انگشتانش خون می ريخت.

شاخهء درخت٬ چشمان عشق را کور کرده بود.

ديوانگی که خيلی ترسيده بود با شرمندگی گفت

حالا من چی کار کنم؟ چگونه می توانم جبران کنم؟

عشق جواب داد: مهم نيست دوست من٬ تو ديگه نميتونی کاری بکنی٬ فقط ازت خواهش می کنم از اين به بعد يار من باش.

همه جا همراهم باش تا راه را گم نکنم.

و از همان روز تا هميشه عشق و ديوانگی همراه يکديگر به احساس تمام آدم های عاشق سرک می کشند ...



:: بازدید از این مطلب : 1403
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

نیمه شب مه آلود
من وکوچه های ولگرد.
من تنهاشب گرد دهکده هستم.
موسیقی وحشی شب بوها باقدمهای مبهم من ترانه ای میخوانند
که رویایی صورتی راپیش چشمهای خمارم نقاشی میکند.
هوای نم گرفته ی اتاق کهنگی نفسهایم راپرازرخوت کرده.
مردم دهکده خواب باغهای معلق میبینندومن هنوزبیدارم.
امشب خیلی زودازکوچه هاخداحافظی کردم.
میخواهم برای دیوارهای خط خطی اتاقم درددل کنم.
فکراین که فرداچه خواهدشدرهایم نمیکند.
پگاه سفیدوخاکی ازراه رسید
شب تمام شدومن بازیک ولگردهستم



:: بازدید از این مطلب : 1543
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

کـوفه! بشـــکن بــغض چــــندین ســاله را               بــــــــا دل خود آشـــــــــنا کن نـــــــاله را

بـغض خود بشکن که بــاید خون گـریست               بــــاید امشب شـط شـد و جیحون گــریست

                                                         

شهادت جانگداز مولود کعبه شهید محراب، حضرت علی(ع) بر پیشگاه ولی عصر حضرت مهدی موعود(عج)

  و

عموم مسلمین جهان به ویژه دوست‌داران اهل‌بیت(ع) تسلیت باد



:: بازدید از این مطلب : 1309
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

روز خبرنگار

 تقويم خاطرات را ورق می‌زنيم در ميانه گرمترين ماه سال خنكای روز 17 مرداد، روز خبرنگار صوررتت را می‌نوازد و بر دل می‌نشيند. نگاهت بر واژه‌ای خيره می‌ماند كه يادآور زحماتی است كه در راه اعتلای كشور كشيده شده است. واژه خبرنگار، آميخته‌ای است از واژگان عشق و قلم !

 

 

 

 

17 مرداد، نمادی از تلاش و سختکوشی کبوترانی است که عاشقانه و بی‏‌پروا در عرصه وسیع اطلاع‏‌رسانی جان خود را بر کف نهاده و با عشقی وصف‏‌ناپذیر به کار و حرفه خود‏، پروازی بي‌پايان و خستگی‏‌ناپذیر را دنبال می‏‌کنند، این روز که به یاد شهادت مظلومانه محمود صارمی، خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی «روز خبرنگار» نامیده شده است، امسال با بهترین روزها و شب‌ها یعنی ایام پر فیض ماه مبارک رمضان و لیالی پر برکت قدر تقارن یافته است، با گرامیداشت یاد و خاطره شهید صارمی و شهدای گرانقدر اصحاب رسانه که در صیانت از ارزش‌های انقلاب اسلامی و میهن عزیزمان جان خود را نثار کردند و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات و سلامتی و بهروزی برای تمامی دست‌اندرکاران حوزه رسانه و اطلاع‌رسانی کشور و تمامی خبرنگارانی که با اندیشه و قلم خویش در راه اعتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران تلاش می‌کنند، روز خبرنگار را گرامی داشته و امید است که با استعانت از درگاه خداوند متعال و تلاش و همت همه خبرنگاران فضای رسانه‌ای ایران اسلامی، فضایی درخور و شایسته ملت رشید و بزرگوار جمهوری اسلامی ایران باشد.

 

 روز خبرنگار، روز گام نهادن در وادی آگاهی و نيك‌انديشی، روز اطلاع‌رسانی با سلاح قلم بر تمامی همکاران خبرنگار گرامی باد

 



:: بازدید از این مطلب : 1240
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

     
جذاب ترین گزارشگر دختر مسابقات ورزشی ! + عکس

 

 

..

  جذاب ترین گزارشگر دختر مسابقات ورزشی ! + عکس

 کاسیاس و سارا درست یک سال قبل در آفریقای جنوبی و در جریان جام کنفدراسیونها با هم آشنا شدند و از آن تاریخ تاکنون تقریبا هر روز روی جلد نشریات اسپانیایی به چشم می خورند

 

 

 

جذاب ترین گزارشگر دختر مسابقات ورزشی ! + عکس

 



:: بازدید از این مطلب : 1183
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 در لیست اعلامی منتشر شده نام سمیرا افضلی شهری و محمد حجازی نوقابی با رتبه های 7 و 9 در گروه علوم انسانی به چشم می خورد. به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، اسامی نفرات برتر کنکور سراسری سال 1391 در 5 گروه آزمایشی ریاضی و فنی، علوم تجربی، علوم انسانی،هنر و زبان‌های خارجی از سوی سازمان سنجش آموزش کشور اعلام شد.



:: بازدید از این مطلب : 1126
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی


:: بازدید از این مطلب : 1526
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

این آقا هم مثل خیلی ها در همه جای دنیا وکشور عزیز ما ایران از کیسه خلیفه می بخشد.

هدیه ناقابل شیخ محمد بن راشد ال مکتوم حاکم دبى به همسر جدیدش،یک جزیره کامل است. 



:: بازدید از این مطلب : 1354
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

صاحب یک فروشگاه آلمانی در اقدامی عجیب به مشتریان خود وعده داد هر کس کاملا عریان برای خرید به این سوپر مارکت بیاید، می تواند 270 یورو جنس مجانی بردارد!
موسس و صاحب این فروشگاه به مناسبت افتتاح آن دست به چنین اقدامی زده و جالب اینجاست که پیشنهادش هم با استقبال خریداران مواجه شد. هرچند صاحب فروشگاه انتظار استقبال چندانی از تصمیم خود را نداشت، اما با تعجب دید که 250 نفر طبق میل او وارد فروشگاه شدند!



:: بازدید از این مطلب : 1354
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

دانی زچه رو دیده ما میگرید /                در ماتم شاه اولیا می گرید
تنها ز غمش اهل زمین گریان نیست / عیسی به فلک از این عزا میگرید
با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان   در مناجات شبانه شبهای قدر را التماس دعا دارم



:: بازدید از این مطلب : 1320
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی
عکس های بسیار جالب از یک زن باردار که نتوانست منتظر بماند تا به بیمارستان برسد، بنابراین نوزاد خود را در خیابان به دنیا آورد. به گزارش ایران ویج تولد نوزاد در پیاده رویی واقع در گوانگژو، مرکز استان گوانگدونگ در جنوب شرقی چین روی داد.
 
همسر این زن، فورا به یک کلینیک دندانپزشکی در همان نزدیکی رفت و درخواست کمک کرد، اما دندانپزشکان داخل کلینیک به وی گفتند که هیچ علمی در رابطه با زایمان ندارند. نوزاد پسر با موفقیت به دنیا آمد و به همراه مادرش به بیمارستان منتقل شد.


:: بازدید از این مطلب : 1203
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

عکسهای پشت صحنه سریال خداحافظ بچه -www.jazzaab.ir



:: بازدید از این مطلب : 6728
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 مرداد 1391 | نظرات ()