تقریبا می توان گفت حتی بچه های قنداق شده هم خبر دارند که از یک سال پیش بانک کشاورزی با سر و صدا و هیاهوی بسیار با تبلیغات وسیع و چاپ بنر و بیلبورد و برو شورهای تبلیغاتی گران، با استفاده از عنوان پرداخت وام قرض الحسنه وخرید کالا و خرید خودرو سرمایه بخش وسیعی از مردم جامعه یعنی بانوان و البته آقایان را نیز به سمت شعبات خود سرازیر کرد و پس از سود میلیاردی و هنگفت در زمان پرداخت وام قرض الحسنه ،بهانه می آورد که پرداخت این گونه وامها  ممنوع است!! واقعا چرا با احساسات این مردم خوب و انقلابی این همه بازی می شود؟چرا باید به بهای بزرگ کردن ساختمانها و میز و تشکیلات شاهانه بانک کشاورزی مردم را نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی بد بین نمایند؟از خدا بترسید و در این ماه مبارک رمضان در میان این همه گرانی و مشکلات اقتصادی ازپول و سرمایه ناچیز مردم که به بهای خون پس انداز می کنند، سوء استفاده نکنید!!

به نقل از وبلاگ شعر نو یداله قیصری

اولین روز ماه جاری مصادف با روز جوان(ولادت حضرت علی اکبر) بود.وقتی صحبت از جوان وجوانی پیش می ایدلاجرم شور ونشاط وانرژی وشادابی وسرزندگی وبنوعی عشق وعاشقی ومیل به جنس مخالف در ذهن تداعی میکند البته  اینها همه موارد وموضوعات مرتبط با جوانی  نیست وتنها برخی از انچه به ذهن من نوعی رسید میباشد.اما بحث اینجاست که جای جوان وجوانی در زندگی ایرانی کجاست؟جوان امروز چه تفاوتی با جوانهای دهه50-40-60 دارد.ایایه یک صدم از نیاز های جوان امروز توجه میشود نیازهایی همچون کار واشتغال،مسکن وماوا،ازدواج وتشکیل زندگی،تفریح وسرگرمی،ورزش وتندرستی تا چه اندازه مورد توجه ورسیدگی قرار گرفته است.

وزارت خارجه روسيه نيز با صدور بيانيه‌اي اعلام کرد که مسکو از طرح اتحاديه عرب در خصوص حل و فصل ديپلماتيک مساله سوريه حمايت مي‌کند. به گزارش المنار، سرگئي لاوروف، وزير خارجه روسيه نيز در تماس تلفني با سعود الفيصل، همتاي عربستاني خود گفت: «ما معتقديم که کشورهاي عضو اتحاديه عرب مي‌توانند تصميمات درستي در قبال سوريه اتخاذ کنند.»

وزارت خارجه سوريه با صدور بيانيه اي نسبت به زمينه سازي حمله خارجي به اين کشور به بهانه وجود تسليحات شيميايي ابراز نگراني کرد. روز گذشته باراک اوباما، رئيس جمهوري آمريکا به بشار اسد هشدار داد در صورتي که "اشتباه تراژيک" استفاده از سلاح‌هاي شيميايي عليه مردم کشور خود را مرتکب شود، پاسخ گو خواهد بود.

بیا مرا دریاب بیا که تنهایم       بیا که غمگینم بیا که درماندهام

بیا مرا درک کن بیا مر اکشف کن  بیا که فردا را برای تو خواندم

بیا که اینجایم همین خراباتم   بیا که هر روزم در این مکافاتم  

................................................................................

................................................................................

نه بلبلی ماند نه چهچهی خواند      منم بفکر کوچ از این شن ابادم

بهر طرف رفتم همه غم وسرکوفت نمی دهند  آّبی به تشنه ای امروز

ادامه بعد

امروز صبح با لباس شکار برای شکار مرغ تعاونی از منزل بیرون رفتم با هیمنه وکبکبه که قرار است 2 مرغ کیلویی 4900 تومان شکار کنم .اما هر چه در صف ماندم از شکار خبری نشد که نشد وبه قولی هر چه شما پشت گوشتان رادیدید ما هم مرغ تعاونی دیدیم ساعت از 8 گذشته آقایی بوزن حدودی 100 به بالابا کت وشلواری  تقریبا اراسته که ظاهرا رییس اداره ص م ت بود امد گفت بیهوده ایستاده اید مرغ توزیع نمی شود.وطبق معمول به ما که رسید اسمان تپید. ووارسید .خودمانیم خیلی بدبختیم با زندگی در این شرایط وزمان یا امام زمان فرجی

دیروز  ساعت 14 به منزل رفتم وبسرعت لباس عوض کردم ودر اتاق به انجام کارهای شخصی پرداختم .همزمان تلویزون مصاحبه با یک خانم را پخش میکرد که در جواب سوال خبرنگار میگفت:اینجا نان وگوشت ومواد غذایی بشدت گران شده ومردم توان خرید ندارند.کنجکاوشدم واز اتاق بیرون آمدم ببینم این شیرزن کیست که دارد از وضع اقتصادی می نالد.آنهم در تلویزیون ما؟ دیدم یک زن بی حجاب  دارد مصاحبه میکند.با خودم گفتم این اجنبی ها چه اطلاعات به روزی از ایران دارند؟با اندک صبر مشخص شد که این فریادها از گلوی یک زن اسپانیایی به گوش میرسد وانجا ایران نیست بلکه اسپانیاست.

چشمانم

باز بسته.

خودم را در سرزمینی می بینم.

که مردمانش

هر روز تشیع میشوند                                   بر شانه های روسپیان پیر!      شعر از علی نجفی